
شب شد بیا جانا که من ، پیوسته آغوشت شوم
کهنـــــــه شرابی را بریــــــز ، مهمان بالینت شوم
لبهای آتــــــــش زای من ، با بوسه هایت تـر شود
در این شب پـر شور عشق ، جــای نگارانت شوم
بنگر وجودم ذوب شد ، با هر نـــــگاهی دم بـه دم
دل را دهم در راه تـو ، مستانــــــــه ی رویت شوم
چون پیچکی آغوش تو ، پیچم بخود دیــوانـــــه وار
امشب شوم دردانــه ای ، آنجا کـــه بیمارت شـوم
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .